جنگ تن به تن با نفس اماره

غول منظومه شمسی از نمایی که هرگز ندیدهاید

غول منظومه شمسی از نمایی که هرگز ندیدهاید 
به تازگی نقشهای از مشتری توسط ناسا منتشر شده است که نه تنها دقیقترین نقشه رنگی سراسری است که تا کنون از مشتری تهیه شده، این سیاره را از نمایی متفاوت به تصویر میکشد.
محمود حاجزمان: بشقاب رنگارنگ زیبایی که در عکس زیر میبینید، در واقع سطح بزرگترین سیاره منظومه شمسی است. این نقشه رنگارنگ از مشتری، به کمک تصاویر دوربین زاویه بسته نصب شده بر روی فضاپیمای کاسینی ناسا تهیه شده است. کاسینی در حین ماموریت خود به سوی زحل، از کنار این غول منظومه شمسی عبور کرد و این عکسها را در دسامبر 2000 / آذر 1379 از مشتری تهیه کرد. اگرچه کوچکترین عارضه قابل مشاهده در عکس حدود 120 کیلومتر پهنا دارد، اما این عکسها دقیقترین نقشههای رنگی سراسری هستند که تا کنون از مشتری تهیه شده است.
به گزارش وایرد، این نقشه از ترکیب 36 عکس ساخته شده است. طی 9 ساعتی که مشتری در زیر سفینه مشغول گردش بود، هر ساعت عکسهایی دوتایی در دو رنگ مختلف توسط دوربین گرفته میشد که نیمکرههای شمالی و جنوبی مشتری را پوشش میداد. اگرچه تصاویر خام تنها از دو رنگ با طول موجهای 759 نانومتر (نزدیک به فروسرخ) و 451 نانومتر (آبی) تشکیل شده بودند، اما رنگهای نقشه نزدیک به همانهایی هستند که انسان هنگام خیره شدن به مشتری مشاهده میکند. (برای مشاهده عکس در ابعاد بزرگ اینجا کلیک کنید)

این نقشه تنوعی از عوارض ابری رنگی را نشان میدهد، که شامل نوارها و کمربندهای موازی قرمز قهوهای و سفید، لکه قرمز مشتری، نواحی آشفته چند لختهای، بیضیهای سفید و چندین گرداب کوچک است. نوارهای سفید، ابرهای مرتفعتر و سردتر جو مشتری هستند و کمربندهای قهوهای، ابرهای گرمتر و پستتر جو مشتری. بسیاری از این ابرها به دلیل کشش و چینخوردگی دائمی ناشی از بادهای مشتری، به صورت رگه و موج دیده میشوند. عوارض آبی خاکستری اطراف لبه نوار روشن مرکزی «لکههای داغ» استوایی هستند؛ سامانههای هوایی که کاوشگر گالیله ناسا برای انجام تحقیقات بیشتر وارد یکی از آنها شد. لکههای روشن کوچک درون نوار نارنجی شمال استوای مشتری، طوفانهای آذرخشی هستند. نواحی قطبی از شفافیت کمتری برخوردار هستند چرا که نگاه کاسینی به آنها از میان مه جوی ضخیمتر و با زاویه بوده است.
وقتی یک زن با نگاه زنانه فیلم جنگی میسازد
دهه فجر
دهه فجر ، سرآغاز طلوع اسلام، خاستگاه ارزشهاي اسلامي، مقطع رهايي ملت ايران و بخشي از تاريخ ماست كه گذشته را از آينده جدا ساخته است. در دهه فجر اسلام تولدي دوباره يافت و اين دهه در تاريخ ايران نقطه اي تعيين كننده و بي مانند بشمارميرود. تا قبل از انقلاب اسلامي، در ايران نظام اسلامي وجودنداشت و رابطه پادشاهان با مردم رابطه ي «غالب و مغلوب» و« سلطان و رعيت » بود وپادشاهان احساس ميكردند كه فاتحيني هستند كه بر مردم غلبه يافته اند و حضرت امام رضوان الله تعالي عليه اين سلسله معيوب را قطع كردند و نقطه ي عطفي در تاريخ ايران بوجودآوردند و شمشير اسلام مردم را عليه دشمنان اسلام، مردم و استعمارگران به كار گرفتند. دهه انقلاب از رشحات اسلام است و آئينه اي است كه خورشيد اسلام در او درخشيد و اين دهه بايد با عظمت هرچه تمامتر برگزارشود. اين مراسم را با هيجانهاي عاطفي صحيح بايد با طراوت و تازه كرد. در مذهب ما، احساسات، گريه و شادي، حب و بغض و عشق و نفرت جايگاه والايي دارد. از اين رو جشنهاي دهه فجر مي بايستي همچون مراسم و اعياد مذهبي گرامي داشته شود و مردمي باشد. بايد كليه مساجد فعال شوند و مردم با حضور در مساجد خاطره ي فراموش نشدني حضرت امام و پيروزي انقلاب اسلامي را جشن بگيرند

رحلت پیامبر گرامی اسلام و شهادت امام حسن مجتبی و علی بن موسی الرضا
سلام بر تو اي فرستاده خوبي ها، اي مهربانترين فرشته خاک. تو از ملکوت آسمان به زمين فرا خوانده شدي تا انسان را با معناي واقعي اش آشنا کني. تو، آفتاب روشن حقيقت بودي در شام تيره زندگي. از مشرق دلها برآمدي و اکنون، آسمان تب دار غروب جانگداز توست.
در سال يازدهم هجرت رسول اكرم (ص) در آخرين سفرحج (در عرفه)، در مكه و در غديرخم، در مدينه قبل از بيمارى و بعد از آن در جمع ياران و يا در ضمن سخنرانى عمومى، با صراحت و بدون هيچ ابهام، از رحلت خود خبر داد. چنان كه قرآن رهروان رسول خدا (ص) را آگاه ساخته بود كه پيامبر هم در نياز به خوراك و پوشاك و ازدواج و وقوع بيمارى و پيرى مانند ديگر افراد بشر است و همانند آنان خواهد مرد. پيامبر اكرم (ص) يك ماه قبل از رحلت فرمود:
" فراق نزديك شده و بازگشت به سوى خداوند است. نزديك است فراخوانده شوم و دعوت حق را اجابت نمايم و من دو چيز گران در ميان شما مى گذارم و مى روم: كتاب خدا و عترتم، و خداوند لطيف و آگاه به من خبر داد كه اين دو هرگز از يكديگر جدا نشوند تا كنار حوض كوثر برمن وارد شوند. پس خوب بينديشيد چگونه با آن دو رفتار خواهيد نمود." 
در حجه الوداع در هنگام رمى جمرات فرمود: "مناسك خود را از من فرا گيريد، شايد بعد از امسال ديگر به حج نيايم و هرگز مرا ديگر در اين جايگاه نخواهيد ديد."
روزى به آن حضرت خبر دادند كه مردم از وقوع مرگ شما اندوهگين و نگرانند. پيامبر در حالى كه به فضل بن عباس و على بن ابيطالب (ع) تكيه داده بود به سوى مسجد رهسپار گرديد و پس ازدرود و سپاس پروردگار، فرمود: "به من خبر داده اند شما از مرگ پيامبر خود در هراس هستيد. آيا پيش از من، پيامبرى بوده است كه جاودان باشد؟! آگاه باشيد، من به رحمت پروردگار خود خواهم پيوست و شما نيز به رحمت پروردگار خود ملحق خواهيد شد."
روزي ديگر پيامبر (ص) با کمک علي (ع) و جمعي از ياران خود به قبرستان بقيع رفت و براي مردگان طلب آمرزش کرد . سپس رو به علي (ع) کرد و فرمود: " کليد گنجهاي ابدي دنيا و زندگي ابدي در آن، در اختيار من گذارده شده و بين زندگي در دنيا و لقاي خداوند مخير شده ام، ولي من ملاقات با پروردگار و بهشت الهي را ترجيح داده ام."
در چند روز آخر از زندگى رسول اكرم (ص) آن بزرگوار در مسجد پس از انجام نماز صبح فرمود:
"اى مردم! آتش فتنه ها شعله ور گرديده و فتنه ها همچون پارههاى امواج تاريك شب روى آورده است. من در روز رستاخيز پيشاپيش شما هستم و شما در حوض کوثر بر من در مي آئيد. آگاه باشيد که من درباره ثقلين از شما مي پرسم، پس بنگريد چگونه پس از من درباره آن دو رفتار مي کنيد، زيرا که خداي لطيف و خبير مرا آگاه ساخته که آن دو از هم جدا نمي شوند تا مرا ديدار کنند. آگاه باشيد که من آن دو را در ميان شما به جاي نهادم
( کتاب خدا و اهل بيتم ). بر ايشان پيشي نگيريد که از هم پاشيده و پراکنده خواهيد شد و درباره آنان کوتاهي نکنيد که به هلاکت مي رسيد."
آنگاه پيامبر (ص) با زحمت به سوي خانه اش به راه افتاد. مردم با چشماني اشک آلود آخرين فرستاده الهي را بدرقه مي کردند. در آخرين روزها پيامبر به علي (ع) وصيت نمود که او را غسل و کفن کند و بر او نماز بگزارد. علي (ع) که جانش با جان پيامبر آميخته بود، پاسخ داد: " اي رسول خدا ، مي ترسم طاقت اين کار را نداشته باشم. "
پيامبر (ص) علي (ع) را به خود نزديک کرد . آنگاه انگشترش را به او داد تا در دستش کند. سپس شمشير، زره و ساير وسايل جنگي خود را خواست و همه آنها را به علي سپرد.
فرداي آن روز بيماري پيامبر (ص) شدت يافت اما او در همين حال نيز اطرافيان خود را درباره حقوق مردم و توجه به مردم سفارش مي کرد. سپس به حاضران فرمود: " برادر و دوستم را بخواهيد به اينجا بيايد." ام سلمه، همسر پيامبر گفت: " علي را بگوييد بيايد. زيرا منظور پيامبر جز او کس ديگري نيست." هنگامي که علي (ع) آمد ، پيامبر به او اشاره کرد که نزديک شود. آنگاه علي (ع) را در آغوش گرفت و مدتي طولاني با او راز گفت تا آنکه از حال رفت و بيهوش شد. با مشاهده اين وضع، نواده هاي پيامبر (ص) حسن و حسين (ع) به شدت گريستند و خود را روي بدن رسول خدا افکندند. علي (ع) خواست آن دو را از پيامبر (ص) جدا کند. پيامبر (ص) به هوش آمد و فرمود:
"علي جان آن دو را واگذار تا ببويم و آنها نيز مرا ببويند، آن دو از من بهره گيرند و من از آنها بهره گيرم."
سرانجام پيامبر (ص) هنگامي که سرش بر دامان علي (ع) بود، جان به جان آفرين تسليم کرد. 
جلوه هايي از حقيقت وجودي نبي اکرم (ص) در قرآن کريم
از عايشه پرسيدند: اخلاق پيامبر چگونه بود؟ پاسخ داد: �خلق و خوي پيامبر(ص)، قرآن بود.� شخصيت جامع و چند بعدي پيامبر اسلام و كمال و عظمت معرفتي، اخلاقي و وجودي آن بزرگوار، قرآن مجسم و ناطق است كه به عنوان نماد مطلق و تام �انسان كامل� در ميان آدميان، حجت و الگويي ماندگار مي باشد.
اگر قرآن كريم، كلام تشريعي حضرت حق است، پيامبر اكرم (ص) كلمه الله الاعظم و كلام تكويني خدا است. اگر قرآن كتابي است با حقايق جاودانه و هميشگي، پيامبر اكرم (ص) نيز حقيقتي عيني و جاودانه است. اگر قرآن بطون و لايه هاي معنايي و مصداقي عميق و گسترده اي دارد كه تلاش براي كشف آن حقايق بايد استمرار داشته باشد، پيامبر اكرم (ص) نيز ذخيره اي تمام نشدني و حقيقتي است عيني و انساني، كه شناخت ابعاد مختلف شخصيت ايشان و دستيابي به عمق سيره، سلوك و سنت آن حضرت به جهاد و اجتهادي مستمر نيازمند است. اگر نياز بشريت به قرآن هرگز پايان نمي يابد و تكامل علمي و اجتماعي انسان، نياز او را به حقايق قرآن كريم نه تنها كاهش نمي دهد كه روزافزون مي سازد، نياز انسان امروز و فردا به پيامبر اكرم(ص) و درس ها و آموزه هاي ايشان پايان ناپذير است و اگر اسلام خاتم اديان و قرآن خاتم كتب آسماني است، پيامبر اكرم (ص) خاتم النبياء و قله رفيع كمال انساني است. او خليفه الله الاعظم و واسطه ابدي نزول فيض الهي است كه: �و ما ارسلناك الا رحمه للعالمين�. قرآن كريم نسخه مكتوب حقيقت نور محمدي (ص) است و پيامبر اكرم (ص) آينه تمام نماي صفات حسناي حق و نور مطلق خداوند متعال بر عالم و آدم.
پيامبر اكرم (ص) به اميرالمؤمنين(ع) فرمود: علي! كسي جز تو و من خدا را نشناخت و كسي جز خدا و تو مرا نشناخت و كسي جز خدا و من تو را نشناخت. شناخت و معرفت حضرت حق- جل و علا- در حد اعلايي كه براي غيرخدا ميسر است، جز براي كساني كه در كانون نور محمد (ص) و علي (ع) قرار دارند، امكان پذير نيست، چرا كه اين معرفت و شناخت معرفتي است شهودي و نه ذهني، معرفتي است متناسب با اوج كمال و تعالي شناسنده، نه مدرسه اي و استدلالي. از آن سو نيز معرفت تام نبي (ص) و وحي (ع) جز براي حضرت حق، براي كسي حاصل نمي شود، چرا كه ديگران همه فروتر از اين دو وجود مقدس- كه نور واحدي از منشأ واحدند- مي باشند و دستيابي به معرفت تام آنان برايشان مقدور نخواهد بود. حضرت حق در قرآن كريم فراوان درباره پيامبر اكرم (ص) و معرفي ايشان سخن گفته است كه براي آشنايي با جايگاه عظيم نبي اكرم (ص) به اين آيات بايد مراجعه كرد: در قرآن كريم اطاعت خدا و پيامبر (ص) در كنار هم مطرح و اطاعت از رسول خدا، همان اطاعت خدا شمرده شده است. آزار و ايذاء پيامبر اكرم (ص) موجب عذاب دردناك و لعنت خداوند در دنيا و آخرت تلقي شده و دوستي خداوند متعال مشروط به اطاعت از پيامبر اكرم (ص) گرديده است. خلق و خوي الهي پيامبر اكرم و رحمت و عطوفت آن حضرت مايه انسجام و وحدت مسلمانان به شمار آمده و با تعبير �وانك لعلي خلق عظيم�، توصيف شده، تعبيري كه تنها درباره پيامبر به كار رفته است. پيامبر اكرم (ص) عامل رهايي و آزادي مردمان از زنجيرها و بندهاي سخت معرفي شده است.
بندهايي كه از سويي خرافات و عادات زشت و از سوي ديگر ستمگران و سلطه جويان بر فكر و انديشه و رفتار و حركت تعالي جويانه انسان ها ايجاد كرده اند. او �عبدخدا� معرفي شده است كه با عبوديت و بندگي ذات حق، به عالي ترين درجه عبوديت دست يافته و از همه تعلقات و وابستگي ها رها شده است. گستره فيض و لطف نبي اكرم نه تنها همه مردمان و آدميان كه عالميان را شامل شده و آن حضرت به عنوان �رحمه للعالمين� معرفي شده است.... اين توصيف ها گوشه اي از معرفي پيامبر (ص) در قرآن است كه مروري همراه با تأمل و درنگ در اين آيات و ديگر آيات، مي تواند آفاق و ابعاد شخصيت الهي نبي اكرم (ص) را براي ما روشن سازد.
علاوه بر اين، برخي سوره هاي قرآن كريم اساساً در شأن پيامبر اكرم (ص) است و اين غير از سوره هايي است كه به وجود مبارك آن حضرت تأويل شده است. �يس� كه قلب قرآن كريم است و سرچشمه هايي از معرفت و حكمت از آن جاري است، به پيامبر اكرم (ص) منسوب است. سوره 47 قرآن کريم به نام نامي آن بزرگوار نام نهاده شده است: "محمد" (ص)، علاوه براين سوره فتح، سوره حجرات، سوره نجم، سوره مجادله، سوره تحريم، سوره قلم، سوره مزمل، سوره مدثر، سوره بلد، سوره ضحي، سوره شرح (انشراح)، سوره تين، سوره علق، سوره قدر، سوره كوثر برخي از سوره هايي است كه ناظر به شأن و جايگاه عظيم و مرتبه رفيع آن حضرت در پيشگاه خداوند متعال است. هر كدام از اين سوره ها و آيات نوراني آن، مالامال از حرمت و لطفي است كه خالق متعال براي اين برترين بنده مقرب خود قائل است.

در اينجا وصيت نامه امام مجتبي عليه السلام را که خطاب به برادر خود امام حسين عليه السلام است را مي آوريم تا با گوش دل آخرين توصيه هاي امام خود را شنوا و سپس عامل باشيم.
و اين هم وصيتي است که از امالي شيخ(ره) نقل شده که به برادرش امام حسين(ع) فرمود:
" هذا ما اوصي به الحسن بن علي الي اخيه الحسين بن علي: اوصي انه يشهد ان لا اله الا الله وحده لا شريک له، و انه يعبده حق عبادته، لا شريک له في الملک، ولا ولي له من الذل، و انه خلق کل شيء فقدره تقديرا، و انه اولي من عبد، و احق من حمد، من اطاعه رشد، و من عصاه غوي، و من تاب اليه اهتدي.
فاني اوصيک يا حسين بمن خلفت من اهلي و ولدي و اهل بيتک ان تصفح عن مسيئهم، و تقبل من محسنهم، و تکون لهم خلفا و والدا، و ان تدفنني مع رسول الله صلي الله عليه و آله فاني احق به و ببيته، فان ابوا عليک فانشدک الله بالقرابة التي قرب الله عزوجل منک و الرحم الماسة من رسول الله صلي الله عليه و آله ان تهريق في محجمة من دم، حتي نلقي رسول الله صلي الله عليه و آله فنختصم اليه و نخبره بما کان من الناس الينا بعده" ثم قبض (ع) .(1)
" اين است آنچه وصيت مي کند بدان حسن بن علي به برادرش حسين بن علي: وصيت مي کند که گواهي دهد معبودي جز خداي يکتا نيست که شريک ندارد، او پرستش مي کند او را بدان جهت که شايسته پرستش است، شريکي در سلطنت ندارد و سرپرستي از خواري براي او نيست، و براستي که هر چيزي را او آفريده و بخوبي و به طور کامل اندازه گيري آن را مقدر فرموده، و شايسته ترين معبود، و سزاوارترين کسي است که او را ستايش کنند، هر که فرمانبرداري او کند راه رشد را يافته، و هر کس که نافرمانيش کند به گمراهي و سرگشتگي افتاده و هر کس به سوي او بازگردد راهنمايي گشته است.
من تو را سفارش مي کنم اي حسين به بازماندگانم از خاندان و فرزندان و خانواده خودت که از بدکارشان درگذري، و از نيکوکارشان بپذيري، و براي آنها جانشيني و پدري مهربان باشي، و ديگر آنکه مرا کنار رسول خدا دفن کني که من به او و خانه او شايسته تر از ديگران هستم...
و اگر از اين کار مانع شدند و جلوگيري کردند، من تو را به حق قرابت و نزديکي که خدا براي تو قرار داده و قرابتي که با رسول خدا داري سوگندت مي دهم که اجازه ندهي در اين راه به خاطر من به اندازه خوني که از حجامت گرفته مي شود خون ريخته شود تا آنگاه که رسول خدا(ص) را ديدار کنيم و شکايت خود به نزد او بريم، و آنچه از اين مردم پس از وي بر سر ما رفته به او گزارش کنيم..."
اين را فرمود و از دنيا رفت، درود خدا بر او باد. 
و در روايت شيخ مفيد(ره) اينگونه آمده که پس از جريان مسموم شدن خود فرمود:
" فاذا قضيت فغمضني و غسلني و کفني و احملني علي سريري الي قبر جدي رسول الله (ص) لا جدد به عهدا، ثم ردني الي قبر جدتي فاطمة بنت اسد رضي الله عنها فادفني هناک، و ستعلم يا ابن ام ان القوم يظنون انکم تريدون دفني عند رسول الله(ص) فيجلبون في ذلک، و يمنعونکم منه، و بالله اقسم عليک ان تهريق في امري محجمة دم". " چون من از دنيا رفتم، چشم مرا بپوشان و مرا غسل ده و کفن نما، و مرا در تابوت و به سوي قبر جدم رسول خدا(ص) ببر تا ديداري با او تازه کنم، سپس به سوي قبر جده ام فاطمة بنت اسد رضي الله عنها ببر و در آنجا دفنم کن، و زود است بداني اي برادر که مردم گمان کنند شما مي خواهيد مرا کنار رسول خدا(ص) به خاک بسپاريد، پس در اين باره گرد آيند و از شما جلوگيري کنند، تو را به خدا سوگند دهم مبادا درباره من به اندازه شيشه حجامتي خون ريخته شود."

مورچه چگونه با حضرت سلیمان سخن گفت؟
ب) و نحوه كلام آن چگونه بوده؟
ج) و آیا آن مورچه نر بوده یا ماده؟
اشاره قرآن به جنسیت ملکه زنبور عسل
درباره زنبور عسل کتابهای بسیاری نوشته شده است برای اینکه از آغازتمدن بشیری این حشره بالدار اجتماعی که در کندو به طرزی شبیه به معجزه عسل خوش طعم و و مقوی و معطر را تولید می کرده است مورد توجه مردم قرار گرفته بود.

وقتی جرائم مرتبط با فیس بوک 8 برابر می شود

حضور و ردپای شبکههای اجتماعی و به ویژه فیسبوک و توئیتر در آمار جرایم در بریتانیا 8 برابر شده است. پلیس بریتانیا با اعلام این خبر، این حجم از تاثیر و ردپای شبکههای اجتماعی در وقوع یا پیگیری جرم را "چالشی تازه و غیرمنتظره" برای مسوولان امنیتی و قضایی توصیف کرد.

بنا به آمار رسمی پلیس بریتانیا، در سال 2012 مجموعا 653 نفر در بریتانیا و اسکاتلند در پروندههای جرایمی درگیر و تفهیم اتهام شدند که ربط مستقیم یا غیرمستقیم به شبکههای اجتماعی فیسبوک و توئیتر داشتهاند. پلیس تعداد پروندههای ثبت شده که به شکل مستقیم یا غیرمستقیم به شبکههای اجتماعی مربوط میشود را 4908 مورد اعلام کرده است.
این در حالی است که چهار سال پیش، وقتی هنوز حضور شبکههای اجتماعی در زندگی روزانه و تعداد کاربران این اندازه چشمگیر نبود، تنها 46 نفر در بریتانیا به دلیل جرمی که به شبکههای اجتماعی ربط پیدا میکرد تفهیم اتهام شدند.
دویچه وله مینویسد که "اندی تروته" یکی از مسوولان ارشد پلیس جرایم سایبری بریتانیا در گفتوگویی با شبکه بیبیسی بینالملل این رشد چشمگیر جرایم اینترنتی مربوط به شبکههای اجتماعی را "خطرناک" و "نگرانکننده" توصیف کرد.
این مقام مسوول پلیس بریتانیا گفت: «باید بپذیریم که این حق بدیهی مردم است که در اینترنت با یکدیگر با شیوههایی که مورد تایید نیست نیز در ارتباط اند و نظراتی را بیان میکنند که گاه شوکآور است. این مساله پلیس نیست و پیگیری قضایی ندارد. اما هر روز افراد بیشتری در شبکههای اجتماعی جرایمی مثل خشونت و آزار کلامی، تهدید به خشونت و هک حسابهای کاربری کاربران دیگر را مرتکب میشوند که برخورد جدی قضایی به دنبال دارد.»
مقامات پلیس بریتانیا اعلام کردند که انتشار مطالبی که مروج خشونت، تروریسم یا عدم مدارای فرهنگی و مذهبی است نیز بخشی از جرایم مرتبط با شبکههای اجتماعی محسوب میشود
مقامات پلیس بریتانیا اعلام کردند که انتشار مطالبی که مروج خشونت، تروریسم یا عدم مدارای فرهنگی و مذهبی است نیز بخشی از جرایم مرتبط با شبکههای اجتماعی محسوب میشود. با این حال گزارش سالانهی پلیس بریتانیا تاکید دارد که میزان تهدید و خشونتهای شخصی از طریق فیسبوک و توئیتر عامل جدی نگرانکننده است که رشدی چهار برابر داشته است.

این گزارش حاکی از آن است که تهدید جنسی، خشونتهای کلامی جنسی، دزدی اطلاعات شخصی و اطلاعات حسابهای کاربری نیز از جدیترین مواردی است که در جرایم مرتبط با شبکههای اجتماعی به ثبت رسیدهاند.
با اینحال نحوه و شیوهی برخورد با جرایم در شبکههای اجتماعی هنوز با ابهام همراه است و مرز باریک میام آزادی بیان و توهین همیشه مشخص نیست.
"اندی تروته" مسوول ارشد پلیس بریتانیا نیز با تاکید بر آنکه آزادی بیان کاربران نباید آسیب ببیند، گفت: «ما وظیفه داریم به حق آزادی بیان پایبند باشیم و نمیتوانیم صرفا چون نوشته یا فعالیتی در فیسبوک و توئیتر باعث خشم عدهای دیگر از کاربران شده است وارد عمل شویم و واکنش داشته باشیم!»
کیرا استارمر، رئیس ادارهی جرایم عمومی پلیس بریتانیا نیز اعلام کرد که این اداره به زودی دفترچهراهنمایی دربارهی جرایم سایبری منتشر خواهد کرد و به کاربران توصیههایی را ارائه خواهد داد که چهگونه در شبکههای اجتماعی، لحن و شیوهای که امکان شکایت و پیگیری را به دنبال خواهد داشت را به کار نبرند.
*با اولویتترین مفاهیم در دوران انقلاب، دفاع مقدس و پس از آن چه بود؟
اینکه انسان در هر زمانی متوجه اولویتهای آن زمانه شود، (هم اولویتهای فردی و هم اجتماعی) بسیار اهمیت دارد. مثلاً در دوران انقلاب خوب بود به مفهوم ایمان و ارزش و جایگاه آن توجه میکردیم، یک امتیاز برجسته شهید مطهری این بود که این اولویت را به خوبی درک کرده بود و در دوران انقلاب توجه ما را به موضوع ایمان و ارزش آن در کنار علم جلب کرد، آن هم در آن جهانِ علمزدهای که ایمان را خرافات میپنداشتند.
همچنین در دوران دفاع مقدس اولویت در این بود که ما به مفهوم جهاد و شهادت توجه میکردیم، چون مسأله روز ما بود و نیازهای حیاتی جامعه دینی با این دو مفهوم برجسته برآورده میشد.
بعد از دوران دفاع مقدس، (حدود 18 سال پیش) در جمع بچه مذهبیهای انقلابی، توجهها به امام زمان(عج) معطوف شد، دعای ندبهها رونق پیدا کردند و بحث از جامعه مهدوی آغاز شد، در حالی که بعضیها میخواستند «جامعه مدنی» را به عنوان یک آرمان به جامعه ما تحمیل کنند، توجه به جامعه مهدوی در آن مقطع زمانی جامعه ما را از سقوط کردن در یک مرحله نجات داد، مردم یک آیندهای در پیش روی خود دیدند که این آینده مردم را به دین امیدوار کرد و آنها را به سوی قلههای پیشِ رو حرکت داد

چرا امام زمان(عج) خودش را به اباعبدالله الحسین(ع) معرفی میکند؟
چرا امام زمان(عج) خودش را به اباعبدالله الحسین(ع) معرفی میکند؟ (حضرت در آغاز قیام خود، در کنار خانه کعبه بین رکن و مقام میایستد و ندا میدهد: «ای اهل عالم! همانا جدّ من حسین(ع) را با لب عطشان به شهادت رساندند؛ إذا ظهر القائم(ع) قام بین الرکن و المقام و ینادی بنداءات خمسة: الأول: ألا یا أهل العالم أنا الإمام القائم، الثانی: ألا یا أهل العالم أنا الصمصام المنتقم، الثالث: ألا یا أهل العالم إن جدّی الحسین قتلوه عطشان...؛ الزام الناصب/جلد2/صفحه233) چرا بیرقهای اصحاب حضرت باید پرچمهای سیاه عزاداری اباعبدالله(ع) باشد؟ چرا باید شعارشان «یا لثارات الحسین(ع)» باشد؟(امالی صدوق صفحه130) آیا سینهزنان و عزاداران اباعبدالله(ع) یاران امام زمان(عج) هستند؟ آیا آخرین قیام و قیام موعود، قیام عزاداران اباعبدالله(ع) است؟
*چرا امروزه توجهات به صورت ویژهای به کربلا معطوف شده است؟
چرا امروزه توجهات به صورت ویژهای به کربلا معطوف شده است و هر سال میلیونها نفر متوجه کربلای معلای اباعبدالله(ع) میشوند؟ این تحول به چه دلیلی پدید آمده است؟ جهان مسیحیت که بعد از مؤمنان مخلص، سریعترین و بیشترین گروهی هستند که به حکومت امام زمان(عج) خواهند پیوست، چرا در فرهنگ خودشان اینقدر با موضوع اباعبدالله الحسین(ع) قرابت دارند؟ به یک مسیحی مؤمن و معتقد، وقتی درباره امام حسین(ع) مختصری توضیح دهید، منزل به منزل یاد آموزههای مسیحی خودش میافتد و قلبش را به موضوع اباعبدالله(ع) گرم میبیند و ما نمونههای زیادی از این افراد دیده یا شنیدهایم، بنده با برخی از این افراد مواجه شدهام که نوحههای فارسیِ ما را گوش میکردند و با اینکه غیر از کلمه «حسین» چیزی متوجه نمیشدند، از آن لذت میبردند.

*اهل عالم به بنبست رسیدهاند و راه نجات، حسین(ع) است
امروز که بنبستها خودشان را نشان دادهاند و اهل عالم دنبال راه جدیدی برای نجات هستند، این راه جدید باید با حسین(ع) به اهل عالم معرفی شود، امروز نوبت امام حسین(ع) و نوبت بازگشت به اباعبدالله(ع) است، مردم جهان راه نجات میخواهند و راه نجات هم حسین(ع) است، «إِنَّ الْحُسَیْنَ بْنَ عَلِیٍّ فِی السَّمَاءِ أَکْبَرُ مِنْهُ فِی الْأَرْضِ وَ إِنَّهُ لَمَکْتُوبٌ عَنْ یَمِینِ عَرْشِ اللَّهِ مِصْبَاحُ هُدًى وَ سَفِینَةُ نَجَاة» (عیون اخبار الرضا/جلد1/صفحه60)
در حریم دختر خردسال کربلا
«رقیه» که بود
اصل وجود دختری چهار ساله برای امام حسین (علیه السلام) در منابع شیعی آمده است، اما در بعضی منابع در این باره اختلاف وجود دارد. در کتاب کامل بهایی نوشته علاءالدین طبری (قرن ششم هجری) قصه دختری چهار ساله که در ماجرای اسارت در خرابه شام در کنار سر بریده پدر به شهادت رسیده، آمده است، اما در مورد نام او که آیا رقیه بوده یا فاطمه صغری و ... اختلاف است.

محرم
محرم آمد و ماه عزا شد
مه جانبازی خون خدا شد
جوانمردان عالم را بگویید
دوباره شور عاشوار به پا شد

دختران جوان در شغل قصابی!
ماه آبدار چگونه تشکیل شده است

یافته های محققان دانشگاه میشیگان حاکی از آن است که یخ درون سایه های مداوم دهانه های آتشفشانی قطبی بر روی ماه که گاهی اوقات به آن تله های سرد می گویند می تواند حاوی اتم های هیدروژن باشد که از بادهای خورشیدی نشات گرفته است. مدل های تئوری از ثبات آب ماه که تاریخ آن به اواخر دهه 1970 باز می گردد حاکی از آن است که یونهای هیدروژن(پروتون ها) ناشی از بادهای خورشیدی می توانند با اکسیژن سطح ماه برای تشکیل آب و ترکیبات مرتبط موسوم به هیدروکسیل ها که حاوی یک اتم هیدروژن و یک اتک اکسیژن و موسوم به OHهستند ترکیب شوند.
این مطالعات نشان می دهد که ترکیب آب به صورت هیدروکسیل در مواد ماه رایج است، اما این ترکیب از آب مایع یا یخ نیست که به راحتی از آن در پایگاه های سرنشین دار آینده استفاده کرد. این به آن معناست که آب احتمالا بر روی عطارد و سیارک هایی مانند وستا و اروس در منظومه شمسی مان نیز وجود دارد. این اجسام سیاره ای محیط های بسیار متفاوتی دارند اما تمامی آنها قابلیت تولید آب را دارند. طی پنج سال گذشته رصد های فضاپیما و بررسی های آزمایشگاهی جدید آپولو از نمونه های ماه اعتقادات بلند مدت از خشک بودن ماه را تغییر داده است.
در سال 2009 ماهواره های رصدی ماه، مشاهده کردند که دهانه یکی از آتشفشانهای ماه به طور دائم موادی را بیرون می دهد که به طور شگفت انگیزی غنی از آب منجمد است. آب و ترکیبات مرتبط، همچنین در سنگفرش ماه - لایه از پودر و تکه های سنگی که سطح ماه را می پوشاند- تشخیص داده شده است.

به جز ماجرای چگونگی وجود آب بر روی این قمر بحث چگونگی شکل گیری آن نیز در هفته گذشته بسیار داغ بود. در رابطه با پیدایش ماه فرضیات مختلفی ارائه شده است. برخی معتقدند نیروهای جزر و مدی ناشی از جاذبه خورشید باعث شده اند که قسمتی از گوشته زمین جدا شود و ماه تشکیل شود. عده ای دیگر گمان می کنند زمین و ماه در مجاورت یکدیگر و از ماده واحدی تشکیل شده اند. دانشمندان دیگری عنوان می کنند ماه به طور جداگانه ای و در محلی دیگر تشکیل یافته و سپس به وسیله زمین جذب و در مدار امروزی قرار گرفته است.
فرضیه دیگر این است که ماه به وسیله حلقه ای از مواد سیاره ای که به دور زمین در گردش بوده اند تشکیل شده است. طبق این فرضیه حلقه اولیه ای که ماه را تشکیل داده شبیه به حلقه های زحل ولی متراکم تر از آن بوده و در فاصله ای برابر 5 تا 8 برابر شعاع زمین دور آن در گردش بوده است. امّا فرضیه دیگری نیز وجود دارد که بیشتر مورد توجه قرار گرفته و بر اساس آن گفته می شود ماه بر اثر برخورد جسمی به اندازه سیاره مریخ به زمین تشکیل شده و غباری که از این حادثه بوجود آمد در اطراف زمین پراکنده گردید و پس از مدتی با هم ادغام گشته و ماه را تشکیل داده اند.
بر اساس فرضیه برخورد بزرگ (Giant Impact) که در سال 1975 مطرح شده است، ماه در اثر برخورد سیارهای در اندازه مریخ به نام «تیا» با زمین شکل گرفته است و حالا شواهد بیشتری از فرضیه شکل گیری ماه در اثر یک برخورد عظیم به دست آمده است.

محققان دانشگاه واشنگتن با همکاری موسسه اقیانوس شناسی اسکریپس، نمونه سنگ های جمع آوری شده در مأموریت آپولو ناسا، همچنین شهاب سنگ های متعلق به ماه را برای یافتن نشانه هایی از عنصر روی مورد بررسی قرار داده و دریافتند که نسبت ایزوتوپ های سنگین به سبک بسیار بیشتر از نمونه های زمین است.
این یافته نشان می دهد که ماه در اوایل شکل گیری خود شاهد تبخیر گسترده ناشی از یک برخورد عظیم بوده است. در اوایل شکل گیری ماه، سطح آن برای تبخیر روی به اندازه کافی گرم بوده است و یک برخورد بزرگ، یکی از مواردی است که می تواند چنین حرارتی را تولید کند.
«فدریک موینیر» استادیار علوم سیاره ای در دانشگاه واشنگتن تأکید می کند: چیزی که ما کشف کردیم این نکته است که کاهش (ایزوتوپ های سبک) روی در ماه ناشی از تبخیر بوده است. «موینیر» در تحقیقات خود به همراه «راندال پانیلو» و «جیمز دی» از محققان موسسه اقیانوس شناسی اسکریپس دریافتند که نسبت روی-66 به روی-64 در سنگ های ماه سه تا چهار برابر بیشتر از زمین یا مریخ است. این نسبت در زمین و مریخ به ترتیب 0.25 تا 0.27 واحد در هزار است، اما در ماه 1.3 تا 1.4 واحد در هزار است. تقریبا تمامی نمونه سنگ های جمع آوری شده از بخش های مختلف ماه دارای نسبت مشابهی ایزوتوپ های سنگین به ایزوتوپ های سبک هستند.
آخرین روزهای زندگی شیطان